« هوالرئوف »
دیگر من ندبه نمی خوانم
تو عریضه ی چشمانم رابخوان
من سکوت می کنم...
تو از غصه هایت بگو
از «أمُن یجیب» هایی که می خوانی؛ أیها« المضطرالذی یُجابُ اذا دعا»
من فریاد نمی کنم ، «إلی متی أحارُ فیک »رادر سرگردانی ام ببین
***
گم کرده راهم
أین السبیل؟ « یابن السبل الواضحه ! »
برای از تو گفتن بها ،نه اما...بهانه دارم ؛
دلم درچاه غفلت گرفتار آمده
دلگیر لحظه های بی تو بودنم
وندبه هایم عطر اجابت نمی دهند...
هل إلیک أیّها العشق سبیلٌ فَتُلقی
***
دیگر، من ندبه نمی خوانم
تو ، عریضه چشمانم را بخوان...
_____________
____
هی ....نوشت1:اللهم عجل لولیک الفرج
هی ....نوشت 2:مولا ! عریضه چشمانم رابخوان ...